قاصدکبسم رب المهدی ...
همه چیز را پاک کرده بودم دنبال صفحه ای برای باز کردن دلم میگشتم شاید آفرینشم را به خاطر آورم اما افسوس .
مشت محکم سکوت لبهایم را مدتهاست دوخته
سایه ی زیبایی های آفرینش اما ...مدام انسانیتم را یاد آوری می کند
وخدا بازی بازی قلقلکم میدهد که هنوز از خاطرم نرود او مرا ساخته
اما من مثال همیشه به کوچکی خود فکر میکنم نه بزرگی او
... چرا ا ا ا ا !!!؟؟؟